روایت‌هایی شخصی برای شروع مهر زیبا

روزانه‌نویسی

۱. ساعت ۱۲ ظهر است. در دفتر هستم و پای سیستم نشسته‌ام. سیستمی که نفسش باز شده. دیروز بردمش پیش مهندس الفاظی و دستی به سر و گوشش کشید و تیمارش کرد و قطعاتی را عوض کرد و ویندوز را نیز. مدتی بود حال و روز نزاری داشت.

۲. ساعتی درگیر تسک‌های ترلو و تیکت‌های تازه و سر و سامان دادن به وضعیت کارها بودم.

۳. کمی وقت گذاشتم و ایده‌هایم برای نوشتن لاگ روزانه را مرتب کردم. چندان موضوع مهمی نیست و نیاز به قالب دقیقی ندارد، ولی یکی از مریضی‌های آدمی که درگیر فرم است، این است که وقتی چیزی را می‌نویسد، با چه فرمت و شکلی آن را می‌نویسد! همان‌طور که انتخاب دفترچه‌ی کاغذی و قلم و کاغذ برایم اهمیت دارد، نمایش نوشته‌ی آنلاین هم برایم موضوعیت دارد.

۴. لاگ روزانه قرار بود فقط یک لاگ روزانه باشد، نه چیزی بیشتر. روایتی سریع و چک‌نویس از یک روز نویسنده.

۵. ایده‌ای داشتم برای مرور کتاب‌هایی که در حال خواندن‌شان هستم. بیشتر برای اینکه لیستی پیش رویم باشد از خواندنی‌هایی که باید خوانده شوند و ایده‌هایی که از دل این کتاب‌ها باید مستند شوند. سایت شخصی جای همین کارهاست. به این فکر می‌کنم که در همین لاگ روزانه می‌توانم این کار را انجام دهم؟

۶. سومین روزی است که نوشتن لاگ روزانه را در بلاگ شخصی شروع کرده‌ام، با همان شرحی که در یادداشت ۳۱ شهریور نوشتم. وقتی یک طراح وب می‌خواهد برای خودش در سایت خودش لاگ روزانه بنویسد، به این فکر می‌کند که چکار می‌تواند بکند که این لاگ، خوشگل‌تر باشد! به این ایده رسیدم که فرمت سه‌ستونی نوشتن را با استفاده از امکانات المنتور نازنین امتحان کنم. المنتور چیزی فراتر از یک پلاگین است. المنتور به یک پلتفرم در دنیای طراحی وب و وردپرس تبدیل شده. پلتفرمی که بسیاری از قالب‌های مشهور امروز وب، روی آن بنا شده‌اند. ولی زیباترین ویژگی بهره گرفتن از المنتور برای نوشتن مداوم در فضای وب برای من این است: می‌توانم به صورت ویژوآل بنویسم، با همان فونتی که برای سایت انتخاب کرده‌ام بنویسم (فونت گندم) و از دست ادیتور روتین وردپرس خلاص می‌شوم.

سریع در دو سه دقیقه اتود زدم. اتودی در سه ستون. یکی برای نوشتن «روزانه‌ها» در ستونی عریض‌تر. ستونی برای روایتی کوتاه از «خواندنی‌ها». ستونی نیز برای ثبت «ایده‌ها»؛ ایده‌هایی که احتمالا به تسک تبدیل می‌شوند و می‌روند در ترلو برای پیگیری؛ یا اتودی اولیه برای یک یادداشت رسانه‌ای هستند.

دوستان سؤال می‌کنند که روزهای دیگه چی؟ هیچی. به راحتی می‌شود یک قالب درست کرد و قالب را در هر پست فراخوانی کرد، یا اینکه پست را داپلیکیت کنیم.

۷. این سند مثل یک روزنامه‌ش شخصی شده است. برای من واقعا هم حکم یک روزنامه را دارد. روزنامه‌ای که ناشر و خواننده‌اش خودم هستم.

۸. برای پسرها دنبال معلم زبان هستم. تا قبل از ماجرای کرونا در کلاس‌های آموزشگاه زبان سفیر (در بلوار صارمی) شرکت می‌کردند. با شروع کرونا ماجرای کلاس‌ها به هم ریخت. ظاهرا کلاس‌های آنلاین در آموزشگاه‌ی زبان برقرار شده، ولی ترجیح‌مان بر این است که معلمی اختصاصی داشته باشند. از چند نفر از دوستان استعلام گرفتم.

۹. به نظرم بهترین سرویس برای مدیریت منظم اکانت‌های اجتماعی در ایران، «نوین هاب» است. سرویس‌های زیاد و معروفی در این حوزه فعال هستند، ولی در سرویس‌های داخل ایران، نون هاب با فاصله‌ی زیادی بالاتر از بقیه قرار می‌گیرد.

۱۰. چند روزی است به این ایده فکر می‌کنم که تحت نام «رسانه فردا» کتاب‌هایی را به صورت الکترونیک – یا حتی چاپی – منتشر کنیم. ایده‌هایی برای چند محور دارم و آنها را یادداشت کردم. برخی از مستنداتی که قبلا آماده کرده بودیم هم قابلیت تبدیل به یک کتاب را دارند.

چند ایده‌ای که برای کتاب‌های اول دارم، این موارد است:

– تعیین استراتژی محتوایی برای شرکت‌ها

– ایمیل مارکتینگ

– استارتاپ‌های رسانه‌ای

کتاب‌ها می‌توانند با یک یونیفرم واحد و طرح محوری برای روی جلد اجرا شوند. فکر می‌کنم می‌توانیم برای انتشار ۲ یا ۳ کتاب در سال برنامه‌ریزی کنیم. کتاب‌ها احتمالا ترکیبی از ترجمه و تألیف و تجربه‌ی کاری هستند.

یکی از ایده‌هایی که می‌تواند برای تبدیل محتوا به کتاب کمک کند، بلاگ اختصاصی نوشتن است/ مثلا موضوع استارتاپ‌های رسانه‌ای را می‌توانم در قالب یک سلسله پست وبلاگی آماده کنم و به تدریج محتوا را منتشر کنم. در نهایت، مجموعه‌ی پست‌های بلاگ را با با ویراستاری دوباره به کتاب تبدیل کنم.

۱۱. در حال تدوین شرح خدمات پشتیبانی و راهبری وب‌سایت‌ها با فرمت تازه‌ای هستیم. نسخه‌ای جدید از خدمات پشتیبانی وب دفتر رسانه فردا. به زودی جزییاتش را تکمیل می‌کنم و برای بخشی از مشتریان می‌فرستیم.

۱۲. مدیریت فرایندها در ترلو / برای هرکدام از پروژه‌هایی که داریم، یک بورد ترلو ایجاد کرده‌ام. تعداد این بوردها زیاد شده. این بوردها، مجموعه‌ای از ایده‌ها برای آن پروژه هستند. برخی از این ایده‌ها در نهایت به تسک تبدیل می‌شوند.

هرکدام از این بوردها نیاز به صرف وقت دارند. باید در برنامه‌ی کاری هفتگی برای آنها وقتی را باز کنم. در حد ۱ ساعت یا چند ساعت.

۱۳. مقدار زیادی یادداشت کاغذی داشتم که دو سه روز است در کازیه روی هم تلنبار شده بودند. به آنها رسیدگی کردم و مواردی که نیاز به پیگیری داشت را انجام دادم و تعدادی را هم در ترلو ثبت کردم.

۱۴. بعدازظهر با محمدامین آمدم دفتر. کمی روی تسک‌های جاری کار کردم، کمی روی مجله‌ی آوند و یک پروپوزال برای سایت یک مشتری انجام دادم. سایتی در حوزه‌ی خدمات سفتارشی چاپ آنلاین. جستجویی انجام دادم و راهکارهای خوبی را برای اجرای سایت به دست آوردم و در سند تحلیل پروژه درج کردم.

۱۵. استقلال امشب چهارمین و آخرین بازی‌اش در مرحله‌ی گروهی لیگ قهرمانان آسیا را با الاهلی عربستان بازی می‌کند. الاهلی از ۳ بازی قبلی ۶ امتیاز دارد و اول است. الشرطه ۴ بازی‌اش را انجام داده و ۵ امتیازی است. استقلال هم با ۲ امتیاز سوم و آخر است. تیم چهارم به خاطر ابتلای بازیکنانش به کرونا از بازی‌ها کنار کشید. استقلال اگر این بازی را با اختلاف ۲ گل ببرد، دوم می‌شود و به مرحله‌ی حذفی صعود می‌کند. بخشی از بازی را با محمدامین در دفتر دیدیم. استقلال فعلا در نیمه‌ی اول با ۲ گل مهدی قائدی و علی کریمی جلو افتاده.

شرحِ حال

ایده‌ها و خواندنی‌ها

ایده‌ای برای طرح روی جلد شهرسار. مجله‌ای که برنامه داشتم اولین شماره‌ی آن را در مهرماه منتشر کنم. برنامه‌ای که باید به آن پایبند بمانم و درش بیاورم این عزیز را!

خلیل بن احمد گفت:

دنیا عبارت است از ضدهای به هم نزدیک، شبیه‌های دور از هم، خویشاوندان پراکنده، و دوران به هم نزدیک.

– از کشکول شیخ بهایی

دیروز برای اولین بار یکی از شماره‌های مجله «تلخند مشهد» را خریدم. از دکه‌ی روزنامه‌فروشی چهارراه دکترا، نزدیک کتابفروشی امام. شماره‌ی سوم بود، با تاریخ انتشار بهار ۱۳۹۹، به قیمت ۵ هزار تومان، در ۳۶ صفحه.

مجله روی کاغذ گلاسه چاپ شده بود، به صورت چهار رنگ. مجله‌ای مستقل و شهری. روی جلد خورده «فصلنامه خبری-تحلیلی». نشریه تلاش می‌کند روایتی طنز ار ماجراهای خبری شهر داشته باشد، ولی خیلی در این کار موفق نیست. مجله صفحه‌بندی کارشده‌ای دارد، ولی فاصله‌ی زیادی تا یک یونیفرم مطبوعاتی دارد و بیشتر شبیه به طراحی کاتالوگ تبلیغاتی است. بیشتر حجم مجله با باکس‌های کوچک شامل عکس و یک شرح کوتاه ذیل عکس پر شده – شرحی که تلاش می‌کند طنزآمیز و نکته‌دار باشد. چند صفحه هم یادداشتی‌هایی است با امضای سایت افق اندیشان مشهد.

در کل مجله‌ای نبود که نمک داشته باشد، ولی در هر صورت امیدوارم در این شلوغ‌بازار فضای مطبوعات آنلاین و آفلاین، بتواند راه خودش را پیدا کند و استمرار داشته باشد.

سایت اینترنتی مجله / سایت نسبتا خوبی دارند.

پیمایش به بالا