بنا به گفته معاون مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد، روزانه ۹۰۰ هزار نسخه روزنامه در ایران چاپ میشود و ۴۰۰ هزار نسخه از آن برگشت میخورد.
یعنی به طور خلاصه، ۵۰۰ هزار روزنامه در روز خریده میشود.
با توجه به جمعیت ۸۰ میلیون نفری در ایران، به ازای هر ۱۰۰۰ نفر، روزانه حدود ۷ نسخه روزنامه فروخته میشود. (یعنی کمتر از ۱ درصد ایرانیها)
جالب اینجاست که از نظر تعداد عناوین روزنامه، ایران یکی از کشورهای برتر دنیاست.
اگر بتوانیم تعریف روزنامه خواندن را جلوی دکه ایستادن و تیترهای روزنامهها را خواندن تعریف کنیم، این سرانه مطالعه روزنامه به شکل عجیبی افزایش پیدا میکند.
اغلب ایرانیها این عادت را دارند که دقایق طولانی جلوی یک دکه روزنامهفروشی تیترها را بخوانند و گاهی ناخنکی هم به صفحات داخلی بزنند. اما به شدت تلاش میکنند جلوی خریدن روزنامه را بگیرند!
دلایل زیادی را برای عدم اقبال ایرانیها به مطالعه روزنامه (و به طور کلی مطالعه) میتوان نام برد. در این باره خیلی گفتهاند و نوشتهاند، ولی به عقیده شخصی من، یکی از اصلیترین دلایل عدم اقبال مردم به روزنامهها این است که روزنامه به معنای واقعی کلمه نداریم.
چه آن روزنامهای که با تیراژ ۵۰۰ نسخه در یک شهر کوچک منتشر میشود و چه یک روزنامه ملی با ۱۰۰ هزار تیراژ، مجبورند خطوط قرمز فراوان و پر رنگی را برای انتشار مطالب رعایت کنند.
با توجه به گسترش رسانههای اینترنتی و با توجه به اینکه خطوط قرمز در رسانههای اینترنتی به شدت و حدت نشریات چاپی نیست، خوانندگان بیشتر مایل هستند خبرها و تحلیلها را از سایتهای خبری دریافت کنند.
از نقش پر رنگ شبکههای اجتماعی و موبایلی (مانند تلگرام) هم نباید غافل شویم.
علیرغم همه این موضوعات، خواندن روزنامه (و خود روزنامه) ماهیتی دارد که چیز دیگری نمیتواند جای آن را بگیرد.
در رابطه با سرانه مصرف روزنامه، باید وضعیت شهرهای بزرگی مثل مشهد، تهران و اصفهان را مقداری متفاوت ارزیابی کنیم.
در شهر من (مشهد) با توجه به انتشار ۴ روزنامه شهری، و به طور خاص روزنامه قدیمی خراسان، سرانه مطالعه روزنامه به شکل قابل ملاحظهای افزایش پیدا میکند.
تیراژ ۴ روزنامه شهر مشهد روی هم حدود ۱۲۰ هزار نسخه در روز است که حدود ۱۰۰ هزار نسخه از آن در شهر مشهد توزیع میشود و مابقی در سایر شهرهای سه استان خراسان.