فوتبالیست‌ها vs غول‌های شاهنامه

پسرهای من هر دو عاشق کارتون فوتبالیست‌ها هستند.
چند روز پیش پسر کوچکم که ۵ سالش است و مهدکودک می‌رود، آمد پیش من و پرسید: بابا، اگر بخواهیم برویم ژاپن، چقدر پولش می شود؟!

در بین کارتون‌ها و برنامه‌هایی که در ایران ساخته می‌شود، چه موردی را می‌توانید مثال بزنید که تا این اندازه توانسته باشد در روح و روان بچه‌ها تأصیر گذاشته باشد؟

به عنوان یک پدر انتظار دارم هنرمندان کشورم بتوانند برندی را تولید کنند که برای بچه‌ها جذابیت داشته باشد.
این برند باید بتواند روی بچه‌ها تأثیرگذار باشد. فارغ از دقایق و ساعاتی که پای تلویزیون هستند هم بتواند تأثیرش را روی بچه‌ها حفظ کند و آنها را به سمت ایده‌های بهتر، افکار مثبت، ساختن، اندیشیدن و زندگی بهتر سوق دهد.
دوست دارم اگر فرزندم می‌خواهد الگویی را سرمشق خودش قرار دهد، این الگو یک فوتبالیست تخیلی ایرانی باشد، نه یک کاراکتر ژاپنی با چشمان بزرگ!

تا به حال چند کارتون و مجموعه کارتونی بر محور داستان‌های شاهنامه ساخته شده.
به جز ضعف‌های ساختاری در ساخت این برنامه‌ها، به جرأت می‌توان گفت هیچ‌کدام از این برنامه‌ها نتوانسته‌اند یک خط روایی خوب برای بیان داستان‌شان پیدا کنند و تعریف کنند.
شاید الزاما شاهنامه الگوی بهینه‌ای برای ساخت کارتون برای بچه‌ها نباشد.
شاهنامه بیانگر روایت‌های اسطوره‌ای است که کمترین حس همذات‌پنداری را در فرزاندان برنمی‌انگیزد.
شاهنامه پر از ماجراهای کشورگشایی، جنگ‌های سخت، خیانت‌های بزرگ و روایتی اسطوره‌ای از کشور ایران است.
برای مخاطبی در سن ۵ الی ۱۰ سال، کدام یک از این خطوط داستانی می‌تواند جذابیت داشته باشد.
کدام فیلمنامه‌نویسی می‌تواند این خطوط سخت روایی را به داستانی برای کودکان تبدیل کند؟
چه اصراری هست که فیلمسازان کودک ما روی داستان‌های شاهنامه تکیه می‌کنند؟

ماجرا مثل این که کمپانی‌های بزرگ فیلمسازی ژاپنی و آمریکایی بروند و مجموعه‌های پاپیولار کودکان بر اساس سه گانه دانته یا نمایشنامه‌های شکسپیر یا اولیس بسازند!
جالب است که وقتی بررسی می‌کنیم می‌بینیم که مجموعه‌های کارتونی بر اساس همچنین کتاب‌ها ساخته شده، ولی چنان خط روایی و داستانی را امروزی کرده‌اند که پیدا کردن رد کتاب اصلی در کارتون ساخته شده فقط از کسانی برمی‌آید که پژوهشگر آن حوزه هستند.

دکمه بازگشت به بالا